سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

بیایم مناظرات انتخاباتی را منطقی تر پیشگیریم

با عرض سلام خدمت تمام دوستان و هموطنان عزیز! 

 

همانطور یکه ما و شما میدانیم در این روزها سر و صدای کمپاین و مناظرات انتخاباتی به اوج خود رسیده است. 

اما گاهی اوقات این مناظره ها و کمپاین ها به حدی می رسد که  متاسفانه به اهانت و توهین به یک دیگر دست میزند. و با عث یاس و ناامیدی مردم شریف افغانستان میگردد. اما خوشبختانه که مردم ما شناخت بهتر از این کاندیدان محترم دارد. (با خاصیت آنان بلدیت دارند) 

 

مثال: در برنامه انتخابات ۸۸ تلویزیون طلوع مورخ ۲۱/۵/۱۳۸۸ آقای رسولی به نمایندگی از دفتر کمپاین محترم کرزی شرکت نموده بود که در اخیر برنامه آقای داکتر عبدالله را متهم به سرقت آثار باستانی در دوران ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ نمود. سوال این است که در آن دوران آقای کرزی و تیم ایشان در آن دوران چه کاره و در کجا بودند؟ و چه پست های داشتند؟ آیا تیم ایشان در سرقت آثار سهم نداشتند؟

آقای خلیلی در کمپاینی که در ولسوالی های بسهود داشت و در بین مردم با احساسات شدید خطاب به رقیبانش (اشرف غنی و عبدالله) گفت: که آنها وزیران ما بودند و من هم در مورد ایشان حرفای دارم که نمیگم. منظور آقای خلیلی این است که آنها خالیگاه های زیادی دارد. یا در انجام وظیفه رسمی یا غیر رسمی. بناء سوال اینجا است که آقای کرزی به عنوان رئیس دولت وقت بود و اگر هم بود پس مسئولیت ایشان در آن موقع چه بوده است؟ تا جای که من اطلاع دارم رئیس جمهور مسئول کردار کابینه خود در برابر ملت است. آیا آقای کرزی و خلیلی بعنوان مسئولان بجای یاد آوری شرمی دارند. (در صورتی که ادعای آقای خلیلی درست باشد) 

در حالی که بقول از دفتر کمپاین آقای کرزی رای به عبدالله برگشت به سالهای ۱۳۷۱ میباشد. که دوباره ویرانی - جنگ و بدبختی را به بار می آورد. آیا همکاران و تیم آقای کرزی در آن بدختی ها دخیل نبودند.  

 

بناء ما از آقای کرزی خواهشمندیم تا در مناظره تلویزیونی تلویزیون طلوع که بیان گر گسترش دموکراسی میباشد شرکت نموده و به سوالات به صورت منطقی و روشن پاسخ دهد.

سلام

با عرض سلام خدمت همه دوستانم. 

 

معذرت می خواهم که مدتی است مطلبی ندارم 

 

همه اش بخاطر این است که من امتحان دارم  

مصروف هستم 

 

بااحترام  

معصومی

کتاب سوزی یا ملت سوزی

کتاب ها در آب های جاری رها شدند و نابود گردیدند، اما تاریخ گواه خواهد بود که روی تمامی کسانی که به صورت مستقیم این عمل را تایید کردند و آنانی که به صورت  غیرمستقیم در برابر آن سکوت اختیار کردند، برای ابد سیاه خواهد ماند. کتاب ها زنده می مانند، زیرا کسی تفکر و اندیشیدن را نمی تواند متوقف کند، اما آنانی که دستور نابودی کتاب ها را دادند تا انسان بر روی این کره خاکی حیات دارد، سیاه روی در قطار بدنام ترین چهره های کتاب سوز و تمامیت خواه تاریخ  همچون هیتلر قرار میگیرند.

امروز زمانی که به دستور کریم خرم، وزیر اطلاعات و فرهنگ و ستره محکمه جمهوری اسلامی افغانستان کتابها در آب انداخته می شوند، آیا مردم حق ندارند تا نگران باشند که دیگر واقعا دموکراسی، آزادی بیان و ارزش های مدرن که همه "قصه ی مفت" شده اند و احتمال این که کوره های آدم سوزی و یا پولیگون و سیاست زمین سوخته یک بار دیگر به عنوان ابزار سرکوب مورد استفاده قرار بگیرند، وجود دارد؟

تاریخ نشان داده است که برتری قومی همیشه ابزار سیاست بوده است. ملت آلمان هیچ گاهی جنایت های هیتلر را تایید نکرد، هیچ انسان آزاده ای در افغانستان نیز عملکرد کریم خرم و همدستان وی را تایید نمی کند. محقق و خلیلی نیز نماینده تمامی هزاره ها نیست، چنانچه ربانی وسیاف نیز نمی توانند نماینده تام الاختیار اقوام شان باشند و به نام آنها هر کاری را انجام دهند. این را  نیز به خاطر داشته باشیم که انتقاد از فاشیزم به مثابه ی ابزار سیاست و تمامیت خواهی، هیچ گاهی به معنای تایید اندیشه های مشابه و منحط جانب مقابل آن نیست. وقتی ما از یک عملکرد فاشیستی به مثابه ی یک ابزار سیاسی انتقاد می کنیم، هیچ گاهی و به هیچ صورتی منظور ما تایید و تعمید عملکردهای فاشیستی دیگران نیست. آنانی که زیر نام قوم، نژاد و زبان دست به سرکوب اندیشه ها می زنند و جشن نابودی کتاب برپا می کنند، در همه جا منفور اند، ولو وابسته به هرقومی و نژادی باشند.
اما امروز می بینیم  تعدادی نمایندگان می خواهند به دیگران تفهیم کنند که گویا آن کتاب هایی که در آب ها رها شدند نه تنها ارزشمند نبوده اند، بلکه حتی به برخی از اختلافات قومی و مذهبی دامن می زدند. اما من نمی دانم که این آقایان از کجا این صلاحیت را به دست آورده اند که فکر می کنند آن کتاب ها اختلاف برانگیز بوده اند و بعد هم دستور به نابودی آنها صادر کرده اند. مگر شما فرض می کنید که این ملت و مردم عقل و شعور ندارند که کتابی و یا کتاب هایی می تواند میان آنها اختلاف ایجاد کند. مگر شما از کجا تشخیص داده اید که ایمان و اتحاد این مردم متزلزل شده است که خواندن یک کتاب می تواند میان شان اختلاف ایجاد نماید. شما مثلاً با رای همین مردم انتخاب شدید، به این امید که  برای شان تغییر بیاورید، اما حالا برای شان تکلیف تعیین می کنید که فلان کتاب برای شان خوب است و فلان کتاب برای شان بد. اگر واقعا به شعور و ایمان این مردم باور ندارید، چرا انتخابات را دوباره برپا می دارید و میلیون ها دالر را صرف کسانی می کنید که یک کتاب می تواند ایمان و اتحاد شان متزلزل کند؟ ملت ها همیشه زمانی بدبخت شده اند که سیاستمداران شان فرض کرده اند که هرچه آنان می اندیشند، درست است.

 


منتظر نظریات شما هموطنان هستم

معصومی

تنهایی

وای از تنهایی


نظر بدین چه قدر سخت است

063

ورزش دوستان

به این میگه ورزش کار