یک نظریه تعهدات که بر افراد تمرکز می کند به این معنی نیست که چیزی مانند جامعه وجود ندارد یا ما نمی توانیم به طور معنی دار از گروهها صحبت کنیم. این واقعیت که درختها وجود دارند این را نمی رساند که نتوانیم از جنگل حرف بزنیم. جامعه صرفا جمع شدن افراد نیست ونه چیزی بزرگتر و بهتر که جدا از آنها باشد. درست به همان نحو که یک ساختمان انبوهی آجر نیست، بلکه آجرها و ارتباط میان آنهاست، جامعه یک شخص نیست که حقوق خاص خود را داشته باشد، بلکه تعداد زیادی از افراد و روابط پیچیده میان آنهاست.
موضع آزادی گرایان در آزادی فردی که توسط منتقدان گروه گرا تحریف شده ساده و معقول است. روشن است که افراد متفاوت چیزهای متفاوتی برای زندگی نیکو، سلامت و با فضیلت احتیاج دارند. مردم با وجود طبیعت مشترکشان، از حیث مادی و عددی منفرد هستند و ما نیازهایی داریم که فرق می کند.پس خیر عمومی ما تا کجا گسترده می شود؟