سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

آقای کرزی این جا آخر خط است !

     

لطفاً پیاده شوید٬ موتورحکومت شما  از کار افتیده 

کمتر از یک سال به  دوره دوم  انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده ٬ تلاشها و سر و صدا های زیاد از گوشه و کنار برای آمادگیها در انتخابات از طرف جناحهای مختلف سیاسی و حتی افراد واشخاص که وابستگی سیاسی بکدام جناح را ندارند به شدت جریان دارد که نفس همچو رقابت های سیاسی و تلاشهای مشروع درچوکات قانون اساسی واقعاً امیدوار کننده و نوید بخش است که گویا کشور بحرانزده ما هم دارد آهسته آهسته و قدم به قدم حرکت بسوی دیمکراسی را تجربه میکند وما بعد ازقرن ها اینک برای  دومین بار آمادگی  انتخابات را میگریم  که این خود  قدم میمون ومبارک است که آنرا باید گرامی داشت ۔

واما درمورد چگونگی انتخابات ٬واینکه چگونه  انتخابات عادلانه وشفاف تدویر گردد ٬این یک مسله سرنوشت ساز برای آینده افغانستان خواهد بود ٬پس با نهایت هوشیاری باید تلاش نمود تا این مهم تامین گردد٬ زیرا درجامعه جنگزده وعقب مانده یی مثلی افغانستان  احتمال هرگونه سوء استفاده از قدرت درپروسه انتخابات ممکن است ۔

تاریخ استبدادی کشور ما سراسر مملو از تبعیضات وبی عدالتی ها بوده که متاسفانه تبدیل به شخصیت دوم  ما شده٬ شخصیت اولی ما مانند همه انسانها سالم  است اما متاسفانه شخصیت دومی یعنی شخصیت تاریخی  ما نسل در نسل  همه سرخورده از بی عدالتی ها وعقده هاست٬این عقده ها ریشه در رواشناسی اجتماعی ٬تاریخی جامعه ما دارد که میتوان از آن بمثابه عامل بزرگ معضلات اجتماعی و مافیایی گری  های دولتی نام برد ۔

 بر مبنای همین عامل باکمال تاسف تاجایکه دیده و شنیده میشود حرکتهای عنکبوتی درعقب پرده های  تزویر وفریب جریان دارد که گویا انتخابات به بهانه های مختلف یا به تعویق افتد  ویا آنچنان تسلط غیرقانونی در میکانیزم تدویر آن ایجاد کنند که نتایج آن از قبل صد درصد تضمین شده ومعلوم باشد٬ متاسفانه شخص آقای کرزی بیشتر از دیگران  تحت این اتهامات قرار دارند زیرا ایشان نسبت بر دیگران از امکانات وسیع برخور دار بوده٬ وآن جمله معروف شان دردانشگاه حقوق  که گفتند که خواب ریس جمهورشدن را نمی دیدند اما اینبار دیگر رها نخواهند کرد شک وگمانه زنی های زیاد را ایجاد نموده که بنابر  بر سنتهای ظالمانه  و پشینه سیاه تاریخ سیاسی این کشور که گویا وقتی کسی  درافغانستان قدرت را تصاحب کرد دیگر رها نمیکند ٬  جناب ایشان هم متاسفانه از آن بد آموزیهای تاریخی بی نصیب نمانده و فکر های در سر دارند ۔

بلی ! متاسفانه هیچ رهبر در افغانستان بوجود نیامد که گفته باشد قدرت را دوست دارد وبخاطر آن مبارزه میکند ظاهراً همه از قدرت وامتیاز طلبی  بیزار اند اما همه بنام مردم وبه نمایندگی از مردم  یا دنبال قدرت اند ویا اگرقدرت راگرفتند دیگر رها نمیکنند٬متاسفانه این سنت سیاه واین بینش غیرانسانی میراث شوم یست که از قرنها بدیسو  باقی مانده ٬ ومردم  بخصوص از آقای کرزی انتظار دارند تا این سنت ها شکسته شود نه اینکه خود تداوم بخش آن باشند ٬ گرچه ازنظرشخصیتی آقای کرزی مردعاطفی  است ٬ و عاطفی بودن هم صفت بدنیست٬ اما متاسفانه صرف عاطفی بودن  یک رهبر آن هم در شرایط  کنونی کافی نیست ٬برعکس عاطفی بودن ایشان نقطه ضعف های زیاد را هم سبب  گردیده ٬ ایشان عملاً دردوران ریاست جمهوری خویش ثابت نمودند که هیچگاه یک رهبر خوب برای افغانستان نبودند ونیستند وگواه روشن هم کارنامه شش ساله حکومت وانتخاب کابینه بیگاره٬ نهایت ضعیف وحتی فاسد ایشان  است ۔

 ازمدت شش سال که ایشان در راس اهرم  قدرت قرار دارند متاسفانه

حتی یک مورد یک حرف قاطع ٬و یا یک عمل جدی که  درزندگی مردم تغیر بارز و مثبت ایجاد کرده باشد دیده نمیشود جز اینکه روزتا روز درهمه عرصه ها گراف دست آورد های مثبت حکومت ایشان سیر نزولی داشته و برعکس گراف ٬ بی امنیتی چورچپاول دارایی عامه فساد اداری٬ رشوت ستانی ٬ بی عدالتی  ودوزدی درحال افزایش است ٬ وهمچنان  ناکامی مطلق ایشان درمبارزه با تروریزم ومواد مخدر٬که محور اصلی تمام معضلات کنونی کشور را تشکیل میدهد مانند آفتاب روشن است ٬ ضعف اراده وعدم اعتماد به نفس ٬ زیر پا نمودن قانون اساسی ٬ عدم موجودیت سرحد ممنوعه دربازی های سیاسی ایشان ٬ عدم روشن بودن استقامت وظیفوی درجهت تحقق نظم وایجاد دسپلین که لازمه سیتم واداره دولت است ٬عدم داشتن استراتیژی نظامی سیاسی درمقابل کشور های منطقه وبخصوص پاکستان که بمثابه عامل اساسی تمامی بدبختی های موجود افغانستان عمل میکند ٬ از جمله نقایص وضعف هایست که حتی فلسفه وجودی دولت شما را تحت سوال قرار میدهد زیرا با وجود حمایت جهانی از دولت شما بازهم   بنابر عکس عملها و موضع گیریهای ضعیف وغیره کارشناسانه درمسایل حاد سیاسی نظامی ابتکار عمل  وتوازن قدرت دردست پاکستان است و پاکستان باوجود که خود مرکز تربیه وصدور تروریزم هست ذیرکانه جنگ با تروریزم را در افغانستان گرم  وشعله ور نگداشته  ۔

 آقای کرزی ! مردم از شما حساب دهی میخواهند نه از مشرف شما اگر واقعاً به دیموکراسی باور دارید باید بدانید که همین دیموکراسی روزی یخن شما را خواهد گرفت  و از کار کرد های شما خواهد پرسید ۔

اما  نمی دانم  شما و کابینه شما چه حق بالای مردم دارید  که ندانمکاری ها واستفاده جوی های  شما را  همیشه باید تحمل اما اگرکوشش نماید که ازانتخابات به مثابه نمایش مضحک برای مشروعیت بخشیدن به عمر حکومت بیکاره وابقا قدرت سیاسی خویش استفاده کنید این  خطا بزرگ و محاسبه شده ازجانب شما خواهد بود که با اینکار شما در جهت ابقای عدم قانونیت پذیری  وفرهنگ شوم عقب ماندگی پشگام خواید شد که گناه یست نابخشودنی ٬ پس بگذارید حداقل دراین قرن بیست ویک مردم از  انتخابات آزاد بهرمند گردند زیرا این بهره مندی با سرنوشت وآینده این ملت گره خواهد خورد واولین پیامد مثبت آن این خواهد بود که نقش وحضور سیاسی و اجتماعی مردم واحساس خود باوری شان را بیدار خواهد ساخت ٬ ودرک رسیدن بقدرت از طریق مبارزه سیاسی در اذعان مردم زنده خواهد گردید٬ این حق فرهنگ همزستی مسالمت آمیز بین ملیتها را به ارمغان میاورد وناگفته نماند که  امتیاز رسیدن به چنین یک شرایط را مردم با دادن ملیونها شهید ومعیوب  بدست آورده اند وهرگز چنین تصور درذهن شما خطور نکندکه گویا شما موسس شرایط خودودیموکراسی  در افغانستان هستید که این نهایت جور وبی عدالتی درحق ملت خواهد بود که بیشتر از سی سال بخاطر بهتر زیستن مبارزه کرده اند  و خون داده اند ۔

آقای کرزی هنگامیکه ملت سرخورده ونا امید شود دیگر نه شما ونه گروپ کاری تان هیچکدام باقی نخواهید ماند این را از من بپذیرند!  این نه شعار سیاسی بلکه  حکم زمان  ونیاز تنوع وتکامل پذیری جامعه است که نمیشود درمقابل آن مقاومت نمود ۔

اماهرقدرانتخابات به موقع وعادلانه مبتنی برقانون اساسی وحضورمستقیم مردم در صحنه وپای صندوقهای ری دهی انجام شود به همان اندازه تحولات جدید واکثراً مفید درزندگی سیاسی واجتماعی مردم وجامعه رونما گردیده ٬ انگیزه ها و احساسیت ها رشد میکنند ٬گراف رقابتها درجهت سازندگی بلند میرود٬وازسوی دگر دگرگونی ودیگر طلبیها که لازمه زندگی اجتماعی  وحرکت بسوی ترقی٬ دیموکراسی  وپشرفت است زمینه ها را وسیع تر وکاربردی تر میسازد ٬چنانچه تحرکات وقانون پذیری ها بگونه خود بخودی حرکت های سیاسی ٬افراد واحزاب را به چالشهای عمیق دررقابت های سالم  وقانونی میکشاند ٬ وبمثابه دینامیزم قوی درجهت نهادینه شدن دیالوگ های سیاسی بجای فرهنگ جنگ وزورگوی  خواهد بود٬ وبدین گونه احزاب بسوی سیاسی شدن  وپذیریش همدیگر  کشانده شده جامعه قدم به قدم تکوین اجتماعی سیاسی و رشد فکری خویش را بدست میاورد  ٬پس اگر میخواهید واقعاً خدمت به مردم وکشور تان کنید٬ بگذارید که مردم واقعاً  خود تصمیم گیرند ٬ بگذارید تامردم بیاموزند که چگونه خوب وبدشان را  خود انتخاب کنند٬ بگذارید مردم یاد بیگرند و بدانند که درتعین سرنوشت خود وجامعه شان نقش اساسی دارند٬ بگذارید مردم از الینه گی وخود بیگانگی بیرون شوند و قدرت وجودی شان را درک کنند که درآن صورت صبح امید ونوای گرم ز ندگی بهتر٬ وتفکر دیمکراسی در روح و روان مردم ما  شگوفا خواهد شد واین عین شگوفایی جامعه وکشور ما خواهد بود.

نگاهت

یک نگاهت دل مرا ازم ربود

انگارکه دلم هیچ وقت با من نبود

تارِ زلفت ٬ چشمِ دل را کور کرد

سینه ام رو بهر دل ٬ چون گور کرد

نازنین قلبم ٬ مرا  بدرود  گفت

دور شد از من و ٬ در چشمت خفت

قلبِ دیروزی من یادش رفت

که همیشه در سرم ٬ یادش هست

چه بلایی به سرم آوردی؟!

منو نابینا و بی دل کردی!!

دلم از ریای تو ٬ غافل بود

به خیالش که ٬ دلی عاشق بود

جای دل ٬ توی تنم پُر نمی شود

صد تا گلدان ٬ مثل یک گُل نمی شود

عمر

با من به کنار جوی می باید بود

           وز غصه کناره جویی می باید بود

این مدت عمر ما چو گل ده روز است

           خندان لب و تازه روی می باید بود

می میرم

ر ذهن نیافرینمت می میرم

 

                 از شاخه اگر نچینمت می میرم

ای عادت چشم های بی حوصله ام

               

                  یک روز اگر نه بینمت می میرم