سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

چگونگی انتخابات و مردم ...

چگونگی انتخابات و مردم ...

بیاید جهانیان را متیقین سازیم که صلح و ثبات در افغانستان تضمین کننده  صلح و ثبات در منطقه و جهان است اما حکومت موجود آقای کرزی از تأمین این امر حیاتی عاجز است. به هرحال با این مقدمه بر میگردیم به گمان زنی ها در مورد چگونگی انتخابات و اینکه در پروسه انتخابات چه چالشهای وجود دارد و چگونه می شود زیاد ترین استفاده مثبت را از کمترین امکانات بدست آورد و در جهت امنیت، قانونیت و عدالت که نیاز مبرم زمان و جامعه است کار مفید و مثمر انجام داده تا سیمای تاریک و ناجور که از افغانستان در ذهنیت جهانیان ترسیم شده تغیر یابد. از سوی دیگر همه میدانیم که این ممکن نسبت مگر اینکه تغییر در رهبری و ساختار اداره دولت به وجود نیاید و تا زمانیکه این تغییرات ساختاری و زیر بنایی نباشد. هرگز بحث امنیت، عدالت و قانونیت معنا و مفهوم واقعی خویش را پیدا نخواهد کرد. زیرا همه شاهد هستیم  که در هفت سال گذشته افغانستان فرصت های زیادی را بدست آورده بود که متأسفانه با سیاست های آقای کرزی از دست رفت. حسرتا!  که جناب ایشان همانطور که در هنگام توزیع دیپلوم های محصلین فاکولته حقوق بدون اینکه متوجه بد آموزی های سخن شان باشند گفته بود: (که خواب ریاست جمهوری را نمی دیدند. اما کنون دیگر رها نخواهد کرد.) در همکاری با حلقات معلوم و حتی بدنام جامعه با تکیه بر پیوند های قومی بنام صلح با طالبان مذاکرات را براه انداخته اند و سخت تلاش میکند و کرد تا انتخابات را اول به بهانه های مختلف تعویق انداخته و فرصت برای رقیبان شان مهیا ساخت ولی چندی بعد طی فرمان رقیبان انتخاباتی خود به یک درد بی درمان مبتلا ساخت که سروصدا آن به همجا می رسد که وقت انتخابات را به اول جوزا تعین نمود که خود این یکنوع سیاست برای رسیدن به ریاست جمهوری و هیله میباشد. باید این را نیز به یاد داشت که فشار اذعان عمومی بین المللی برای رسیدن به هدف شان تا اگر بتوانند به قدرت شان ابقا نمایند. گرچه خریداری رأی و یا تقلب در انتخابات متأسفانه در جامعه فقیر و جنگ زده ما واقعیت امکان ناپذیر است اما حضور فعال مردم در حوزات انتخاباتی فقط میتوانند یک چیز را به اثبات رسانند (آگاهی ملی بر مبنای درک عدالت اجتماعی و تساوی حقوق بین ملیتها را). 

 

با احترام

وای به ما که ...

وزیراطلاعات وفرهنگ را درکمیسیون سمع شکایات مجلس اعیان پرسیدند که چراقانون رسانه ها را نافذ نکرده است وچرا مامورین زیرامرش راشامل روند اصلاحات اداری نمی سازد؟ پاسخ داد که دربرابراین قوانین که زیرفشارخارجی ها تدوین شده، التزامی ندارم ومن به قانون رسانه ها که سوغات خارجیهاست هیچ تعهدی ندارم "درحالیکه همین خرم بهتر ازهرکسی میداند که هرآنچه او امروزدارد ازخارجیهاست و حتی حکومت اودست نشانده وتحة الحمایه خارجیست. و ازبرکت همین خارجی ها بود که فردی مانند خرم وزیر شد.

قانون رسانه را که امروز یک روند بین المللی و ازمبانی دموکراسی و ژورنالیزم علمی است، رد میکند؟ بخاطریکه منافع قبیله ایجاب نمی کند و این خود میرساند که چقدر به دمکرسی باوردارند؟

اگردرین قانون ، ریاست رادیوتلویزیون دولتی ، محاکمه ژورنالیستان ، ریاست شورای عالی رسانه ها ، حق سانسور و صلاحیت استخدام خبرنگاران بوزیرمحول میشد بازنه فشارخارجی مطرح بودونه مخالفت مردم ارزشی داشت

کشوریکه رهبرش توسط بادیگاردهای خارجی محافظه شود، نمیتواند یک نظام ملی ومشروع داشته باشد. مگرهمین خارجی ها رهبرشما را در کوه های جنوبی سنگر ندادند و سپس کیها اورا به ارگ فرستادند؟ مگر تومامور همین رئیس دست نشانده نیستی؟

 خرم میگوید: قانون رسانه ها دهن حکومت رابسته میکند. اولامامورعالیرتبه رژیم اعتراف ورزید که رادیوتلویزیونی راکه ملی میگویند، چیزی جزمروج افکار ومبلغ حکومت نیست. واین رسانه ازآدرس دولت مردم را رهبری میکند و یک نهاد مستقل وملی نیست.

وظیفه حکومت اجرای مصوبات شورای ملی است ورسانه های خصوصی وظیفه دارند تا رویدادهای کشورازجمله کارکردهای حکومت را بازتاب دهند.حال انکه اگرحکومت رسانه داشته باشد، اخبارش نمیتواند بیطرفانه باشد، بلکه همیشه برنامه های را میسازد که گمراه کننده است و مخاطب را به طرفداری ازدولت تشویق وعلیه اپوزسیون تحریک میکند.  

درحقیقت رسانه دولتی نمیتواند، چیزی جزیک دستگاه دروغ پراگنی وتوطئه علیه مردم باشد. مثلا ملای رامیأورند که او فقط درمسیرخواست رژیم وعظ گوید یا کارشناسی را که ازمواضع دولت دفاع کند. بنابرین وجود رسانه در زیراداره مامورین دولتی ناقض اصل أزادی بیان ودموکراسی است.

اومیگوید: ملی ساختن رادیوتلویزیون دراین شرایط خیلی خطرناک است. ولی اوتشریح نداد که چگونه ؟ درکشوریکه صدها رسانه تبارزکرده باشد، حکومت دیگرچه نیازی برسانه دارد؟ بخاطریکه همه همین رسانه ها کاری جزتبارزکارهای دولت ندارند. درغرب قاعده برین است که هرمقام دولتی میخواهدبیانیه بدهد یا تبلیغ کند، باید از رسانه مورد نظرش وقت را بخرد حال انکه مقامات دولتی افغانستان ازکیسه مردم خرچ نموده وتبلیغات خود را با بودجه ملی میکنند.                                                                                         

  خرم نه تنها درعمل بلکه به صراحت موضع خود راعلیه دموکراسی درکشور و دولتی ثابت کرده است که بنام دموکراسی وحقوق بشرتأسیس شد. چوکفرازمکه خیزد کجاماند مسلمانی؟ همه میدانند که تیم قدرت درقوه مقننه چقدربرین دونهادیکه باید فقط ملی باشند و ناظر اعمال حکومت تأثیرگذار است. بنا براین میتوان گفت که در کشور ما یک نظام استبدادی سازما نیافته حاکم است. درحالیکه درگذشته فقط یک دیکتاتور بود؛ ولی امروزتیم دیکتاتوران کشور را اداره میکنند؛ دیکتاتور  احدی – خرم – اتمر- فاروق و...                     

 درچنین کشوری چطور دموکراسی میتواند نهادینه شود و آزادی بیان تضمین گردد ؟ هر عقیده و برنامه ای را فقط توسط آنهای میتوان پیاده ساخت که به آن هدف باور داشته باشند. حال انکه هرم قدرت در کشور ماخود به دموکراسی باوری ندارند. بلکه دموکرسی را منافع خود میدانند و سایه اش را با تفنگ میزنند. کسانیکه باطالب متحد میشوند، ازکدام دموکراسی وحقوق بشرخصوصا حقوق زن  دفاع میکنند؟ کسی که باین مبادی عقیده ونیاز داشته باشد، هرگزبا گروهی ازجنایتکاران نقابداری که جز ملیشه القاعده و مافیای مواد مخدر هستند سازش نخواهد کرد

اونیزمیگوید: مبتنی برین قانون مشارکت همه اقوام ، نمایندگان رسانه ها وجامعه مدنی درشورای عالی رسانه ها محال است. درحالیکه قانون نگفته است که به تعدادنهادهای مدنی ، رسانه هاو اقوام افغانستان باید اعضای این شورا باشند، بلکه تعادل قومی ومدنی درترکیب اعضاء باید رعایت شود تا جناب وزیرنتواند ثلث اعضاء را از قوم و رفقایش واردسازد. ولی چیزیکه خشم خرم راعلیه این قانون بیش ازهرچیزدیگربرافروخته، انتخابی شدن ریاست شورای عالی رسانه هاست او بحیث وزیر احساس حقارت میکند که درین شورافقط عضوباشد.بنابرین بخاطرجلب حامی مداخله وفشارخارجی را دستأویزقرارداده است تا نظرش را برخلاف نص صریح ماده نودوچهارم قانون اساسی برپارلمان تحمیل کند

بخاطری خرم اصلاحات اداری را نیزتجاهل ورزیده است که علاقه ندارد همسنگران حزبی وهمفکران قومی خود را تعویض کند چون او دراین مهره گذاریهای سازمان یافته رنج زیادی کشیده است وخیلی تلاش ومطالعه نیازاست که باردیگرچنان اشخاص ضعیف وگمنام وخود فروشی را پیدا کرده بتواند،

    جالب ترازهمه اینکه اومیگوید آنچه من درمجلس اعیان فرمودم نظرشخصی خودم است و نه از وزارت. ولی هیچ وکیلی ازاونپرسید که اگراین نظرحکومت نبود تو پس چکاره هستی که نظرشخصی خود را به وزارت تحمیل میکنی، مگردیکتاتوری غیرازاین است که فردی مانند خرم نه بحیث وزیر یا نماینده حکومت بلکه بعنوان نماینده طالبان فیصله تاریخی پارلمان را بتواند زیرپا گذارد؟

  مگر کرزی را ندیدید که بعد ازانتخابات ، حکومت ائتلافی رارد کرد و گفت : نظام ملی و دمکراتیک تشکیل میدهم ولی امروز میگوید: حتی جامعه جهانی نخواهد من باحکمتیارو طالبان حکومت میسازم و بخاطر دفاع از رهبر طالبان آماده هستم حتی علیه جهان ....

 بخاطریکه برای آنها نه معیاری بلکه منافع مطرح است. اوبالاخره خواهدپذیرفت که قانون اساسی خود ساخته را مطابق میل طالبان تغیردهد.

کسانیکه بامعیارهای اخلاقی ، انسانی ، ملی ، دینی وعلمی سازگاری نداشته باشند اگرمنافع ایجاد کرد، خلقی میشوند و بیدرنگ طالب و باز دمکرات.

 وقتی کسانیرا که بروی دختران معصوم تیزاب پاشیده وسرمردم رامانند حلقوم حیوانات می برند، از آنان حمایت و یا به حمایت آنان میپردازند.

حکومت پای لچان

هموطنان گرامی !


در شرایطی که  استبداد طالبی ابعاد گسترده ی می یابد وعرصه را برزندگی انسانی مردم روز تا روز تنگ و تنگتر می سازد و سربُریدنها بیداد می کند، برماست که به عنوان بخش کوچکی ازهوا داران عدالت اجتماعی، حقوق شهروندی و دموکراسی واقعی، شجاعانه وبی باکانه محور« مثلث شیطانی » را که برجامعۀ مظلوم وبیچارۀ ما سایه افگنده اند افشأ نمائیم. واین را نیز پوشیده نگذاریم که بنابرسیاستهای نا معقول ارگ نشینان، که درتلاش صلح با طالبان هستند، کشور بسوی تجزیۀ می رود و ملت ما باید بدانند که مسوولیت این روسیاهی تاریخی بدوش آنانی خواهد بود که درین «مثلث شیطانی» تشریک مساعی دارند وعبارتند از:

  1. زارعین کوکناروقاچاقچیان مواد مخدر
  2. افراطیون مذهبی طالب و طالبان نکتایی دار

اینها اند که دست بدست هم داده ملت را مجال نمی دهند تا ابراز ارادۀ آزاد برای منافع و مصالح کشور خود نمایند. ملت دربند کشیده ما حق دارند تا از رییس جمهور انتخابی شان بپرسند که آقا ! حکومت شما برادران، بنام دموکراسی، با حکومت جلادی برادران نادر  چه تفاوتهایی دارد ؟

آنها از دیرۀ دون بادست خالی بکابل آورده شدند و امروز سرمایۀ شان دراعداد واحصأ نمی گنجد ، برادران شما که در کشور های غربی مهاجری بیش نبودند، امروز مالک شرکت های هوایی میشوند.

جناب رییس جمهور!

  • آیا شما روزی از محمود خان کرزی پرسیده اید که برادر! من و تو فرزند یک پدر هستیم، شما که فعلاً رییس یک شرکت «سرمایه گذاری در افغانستان»، صاحب کارخانۀ سمنت غوری و شرکت مخابراتی «تیلی کام »، مالک صدها جریب زمین در کندهار وکابل وسایر ولایات هستید و ضمناً خبر دارم که مقامات دولتی را تطمیع می سازید تا شرکت آریانا را هم خریداری کنید، و اخیراً قرار اطلاعاتی که در دست است با استفاده ازنام و نشان من می خواهید داوطلبی ساختمان کابل جدید را نیز از آن خود سازید، لطفاً بمن بگوید که ما از اجداد تا اجداد این مقدار سرما یه هنگفت را نداشتیم، این همه سرمایه را باد از کدام سمت آورد ؟
  • آیا روزی ازبرادر دیگرتان احمد ولی خان کرزی پرسیدید که، برادر تمام روزنامه های داخلی و خارجی حتا نیویارک تایمز می نویسند: شما ازجملۀ محوری ترین شخصی هستید که عضو باند مافیای مواد مخدرمیباشید، (تا نباشد چیزه کی، مردم نگویند چیزه ها) و بخاطر پرده انداختن روی جنایات خویش چه سرهایی را که بشمول خبرنگار در کندهار زیرخاک و چه زبانهای را بشمول وزرأ جبراً مهر سکوت در لبهای شان نقش نبستید، چرا با سرنوشت این ملت بیچاره بازی می کنید، شما در مقابل خدا و مردم چه جواب دارید وچرا نام برادر  مجاهد خود را در جامعۀ اسلامی وغیراسلامی بد می سازید؟
  • آیا از جمیل خان کرزی هم روزی سوال کرده اید که برادر! مردم افغانستان مرا بحیث رییس جمهور خود و حافظ قانون انتخاب کرده اند، شما چرا صد ها عمل غیر قانونی را در کندهار مرتکب می شوید و همین چند روز قبل موترت پنج انسان مظلوم را کشت و بادیگارد هایت افسر پولیس ترافیک را لت و کوب نمود، آیا لت وکوب یکنفر پولیس درمحلۀ عام با وجود ارتکاب جرم قانون را زیر پا کردن نیست ؟؟
  • آیا شبی از شبها که با برادرت قیوم خان کرزی روی یک سفره بودید، این سوال را مطرح ساخته ای که برادر ! مردم شریف کندهار با احترامی که به نیاکان ما داشتند ترا بصفت نمایندۀ خود انتخاب کردند تا از حقوق مسلم آنها درپارلمان دفاع کنی، مگر تو به جلسات پارلمان حاضر نشدی و از وظیفۀ مقدس شانه خالی نمودی، برای اینکه برادرت رییس جمهوراست!! به ابلاغیۀ های پارلمان هم وقعی ننهادی، ازهمه بدتر ریسمان ذلت را به گردن انداخته با قاتلین پدرت محرمانه، بدون نظر و رأی عموم ملت درعربستان سعودی با پلید ترین اشخاصی که مرا به گریه واداشتند، یعنی نواز شریف دشمن ملت افغانستان که اردوی کشورما را نا بود ساخت هم پیمان شدی و با طالبان احمق که بدستور همین مولانا فضل الرحمن «نارحمان» و قاضی سمیع الحق «نا قاضی» که موجبات دربدری این ملت را با کمکهای شاه سعودی فراهم ساختند، سرمذاکره را بازکردی .

آیا جای شرم برای برادرت که دم از محو مواد مخدر و تروریزم می زند، نیست؟

جناب رئیس جمهور !

این بود شمه ای از نا روایهای برادرانت، میگذریم و چشم پُت می کنیم. چون حزب اسلامی حکمتیار و طالبان با یک برنامۀ بسیار وسیع و منظم درشکست وحدت ملی ما و حذف کامل اشخاص سرشناس ترین اقوام دیگر کشورپا لچ کرده اند. علیرغم تمام ناهنجاری ها میتوان صبر و تحمل کرد، اما نمیتوان تحمل کرد که جاهلترین گروه تروریستی، سربُر، ضد هنر ضد خندیدن وسرور، ضد ژورنالیست و فرهنگ ، گروگان گیران زن و مرد ضد معلم و داکتر و مکتب و سازمان دهندگان تصفیۀ قومی و زمین سوخته و جنایت پیشگان ضد بشری را بنام های مختلف پذیرفت و با آنها بخاطر حفظ قدرت مطلقه برسرنوشت ملت معامله کرد.

آیا بدین زودی قتل عام و انتحاری کابل کارمندان وزارت دفاع، داخله و وزارت اطلاعات و فرهنگ، مردم کندهار، بغلان، هلمند را فراموش کردید. مگر قتل عامه و تجاوز به دهنشین نان مناطق مرکزی (هزاره نشین) که مدتی دیری از آن نگذشته است را  فراموش کرده اید. آیا قتل مردم  را در بلخ و بامیان در دوران حکومتش را فراموش کرده اید. آیا خون بیست و چهار نوجوان لغمانی که به خاطر پیدا کردن لقمه نانی راه هجرت در پیش داشتند وخلاف تمام موازین انسانی و اسلامی همین چند روز پیش از طرف طالبان درمسیر راه سربُریده شدند و هزارن هزار بدعت دیگری که از طرف این گروه وحشی صورت می پذیرد، بدست باد فراموشی سپردید.

در صورتیکه شما بنابر ملحوظات قومی و ایدئولوژیکی، آرمانهای سوم حصۀ ملت را نادیده گرفته گروه شیاد را دوباره وارد میدان می سازید، بیاد داشته باشید که یک اشتباه سخت تاریخی را مرتکب می شوید و وحدت ملی ما را از بنیاد فرو می ریزید، ملت ما سخت در وحشت فرو رفته اند و نمی دانند که جنابعالی چه نوع سیاستی را دنبال می کنید، لطفاً قبل ازینکه وارد مذاکره با طالبان شوید یکبار از ملت هم بپرسید که ملت چی میخواهند و برنامۀ مثبتی غیر از سر بُریدن که طالبان در آینده دارند چی است، آیا طالبان را میتوانید از راهی که انتخاب کرده اند برگردانید! یا فریب دیگری در راه است ؟


از آنجائیکه دولت شما و حتی سیمای شهر کابلیان روز تا روز رنگ و بوی تک قومی را بخود میگیرد وطالبان خواهان اخراج سران و اعضای جبهۀ متحد و برقراری شریعت طالبانی هستند، اگر اقوام دیگر دست به اسلحه ببرند و کشور را به تجزیه مواجه سازند، روسیاهی ابدی در تاریخ کشور بنام کی ثبت خواهد شد؟ زیرا مردم سخت نگرانند و تجزیۀ کشور را بهتر از زندگی ننگ آور زیر پرچم طالبان می دانند.


جنابعالی !

سرانجام ازکارکرد های هفت سال زمامداری شما که به بیچارگی ملت انجامید چنین نتیجه می گیریم که:

با آنچه که گفته آمدیم درآخرین تحلیل برای ایجاد یک کشور سالم دارای حقوق شهروندی ، تأمین عدالت اجتماعی ، ثبات دایمی واز بین بردن اختلافات قومی، چه باید کرد ؟

ملت ما سیستم های گونه گونه را پشت سرگذاشتند که یکی ازآنها هم نتوانست مشکلات ومصائب ملت را برطرف سازد، بلکه روز تا روز مصائب اجتماعی بیشتر و وجب وجب خاک ما کربلا و هر روز ما عاشورا شد. درحالیکه انتطار داشتیم با روی کارآمدن حکومت اسلامی با در نظر داشت قوانین اسلام، تمام اختلافات قومی زبانی حل میگردد اما با تأسف که نه تنها کم نشد بلکه بیشترهم گردید. 

اگردقیقتر به مسایل ادرۀ کشورنگاه کنیم ، دیده میشود که همین اکنون نظر به خواست زمان، افغانستان قسماً و ذهناً به سیستم فدرالی غیر رسمی اداره می شود که باعث صف بندی هایی شده، هرگاه این سیستم بصورت قانونمند تشکل یابد بسیاری ازین بی بند باریها رخت می بندد.

داشتن شوراهای ولایتی، نصب والیان ازاقوام همان ولایت، پیوند های تنگاتنگ ارگان های ذیصلاح ولایات با انجوهائیکه مستقیم و غیر مستقیم دست به یک سلسله اعمال خود مختاری زده اند، گذشته ازهمه سرنهادن دولت افغانستان به پیش شرط های یکمشت جلادان رهزن، سر بُر و بی هویت مبنی بر واگذاری ده ولایت پشتون نشین کشور به آنها، خود گویای نوعی عدم تمرکز بحساب می آید. اما نکتۀ جالب توجه در اینجاست که استقرار نظام نه بر اساس قانون اساسی، وپذیرش آگاهانۀ ساکنان کشور، بلکه باساس زورگویی و تفوق طلبی مستحکم شده، که این نوع جنگ و گریز، پذیرفتن ها و نا پذیرفتن ها خود باعث هرج و مرج میگردد. 

در اخیرقابل یاددهانی میدانم که « ناتو » توانایی آنرا دارد تا شریکمشت اوباش و پای لچ را از سرنوشت ملت ما دور سازد، اما انگلیسها هرگز نمیخواهند تا این مملکت دارای یک نظام قوی و مردمی باشد، آنها انتقام پدران خود را ازملت با نیرنگ و ارسال سیل کمکهای نقدی و جنسی می گیرند که ازماهیپر الی خیبر گورستان انگلیسها ساخته بودند. مردم ما را به یکی ازعقب مانده ترین سطح فرهنگی دنیا نگه داشته و سیاست های شیطانی خود را به پیش می برند. تا دیروز امریکا و انگلیس بخاطر نابودی سران طالب و القاعده جایزه تعین کرده بود، اما امروز بوساطت آنها پروگرام صلح رویدست گرفته شده، پس به صراحت گفته می توانیم که امریکا نه بخاطر این هدف نیک بلکه برای تسلط بررقیب های سرسخت دیروزی خود و حوزه های نفتی منطقه سرگرم مبارزه اند، و در این میان ملت مظوم ماست که فدای هوسهای دو ابر قدرت میشوند.

آزادی بخش -۲

* آزادی فکر و بیان کی بدست می آید ؟
آن گاه که بتوان خودکامگان را با قوانین و هنجاری درست مهار کرد .

*
چه کسانی بزرگترین مدافعان آزادیند ؟
از خود گذشتگان آنانی که قدرت را بدون ترس به دیگری واگذار می کنند .

*
آزادی دارای چه ویژه گی اساسی است ؟
ارزیابی و نقد ، بزرگترین ویژه گی آن است .آنگاه که ارزیابی نباشد کاستی ها بر ملا نمی شود .پلشتی روز افزون می گردد و نامردمان به نابکاری خود ادامه می دهند .

*
آیا از دیدگاه شما آزادی تنها در اندیشه و بیان خلاصه می شود ؟
رسیدن به چنین هدفی خود موجب پیدایش آزادی در میدانهای دیگری همچون اقتصاد می گردد .

*
چرا خودکامگان نمی توانند خواست رسیدن به آزادی را ، از اذهان مردم  پاک کنند ؟
چون آزادی آمیخته است با سرشت آدمی .آدمها می خواهند  در سرنوشت خود و فرزندانشان سهیم باشند .نداشتن آزادی موجب بغض و کینه همگانی می گردد .

*
چرا عده ایی آزادی خواهی را نتیجه و برآیند میل حیوانی انسان می دانند ؟
آزادیخواهی برآیند پاک ترین منش آدمیست .نتیجه خرد است .خواستی است آسمانی .تنها کسانی در راه آزادی گام بر می دارند که خواسته های فردی خویش را فراموش کرده اند .

آزادی بخش -۱

* آزادی چیست ؟
ابزار پیراستن نارستی های آدمیان است .


*
دشمنان آزادی چه کسانی اند ؟
خودکامگان
گروه هایی که بی هماورد ، دستگاه فرمانروایی را در اختیار می گیرند .


*
آیا آزادی بستر هرج و مرج ، شورش و بی بند و باریست ؟
آزادی خود بزرگترین مانع هر نوع هرج و مرجی است .

*
عده ایی می گویند آزادی غرب را به فساد رساند ؟
آنها پیشینه اروپا  و  باختر را نمی دانند این بخش از جهان امروز پاکترین دوران خویش را تجربه می کند .

*
بدترین تعریف از آزادی چیست ؟
برابر دانستن آزادی با بی بند و باری !

*
چرا عده ایی این تعریف را از آزادی دارند ؟
چون بیم دارند داشته هایشان از دست برود آنها می دانند وجود آزادی رسوایشان می کند
 
پس به بدترین شکل ممکن آن را هجو می کنند

 

ادامه دارد ......