سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

آقای کرزی این جا آخر خط است !

     

لطفاً پیاده شوید٬ موتورحکومت شما  از کار افتیده 

کمتر از یک سال به  دوره دوم  انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده ٬ تلاشها و سر و صدا های زیاد از گوشه و کنار برای آمادگیها در انتخابات از طرف جناحهای مختلف سیاسی و حتی افراد واشخاص که وابستگی سیاسی بکدام جناح را ندارند به شدت جریان دارد که نفس همچو رقابت های سیاسی و تلاشهای مشروع درچوکات قانون اساسی واقعاً امیدوار کننده و نوید بخش است که گویا کشور بحرانزده ما هم دارد آهسته آهسته و قدم به قدم حرکت بسوی دیمکراسی را تجربه میکند وما بعد ازقرن ها اینک برای  دومین بار آمادگی  انتخابات را میگریم  که این خود  قدم میمون ومبارک است که آنرا باید گرامی داشت ۔

واما درمورد چگونگی انتخابات ٬واینکه چگونه  انتخابات عادلانه وشفاف تدویر گردد ٬این یک مسله سرنوشت ساز برای آینده افغانستان خواهد بود ٬پس با نهایت هوشیاری باید تلاش نمود تا این مهم تامین گردد٬ زیرا درجامعه جنگزده وعقب مانده یی مثلی افغانستان  احتمال هرگونه سوء استفاده از قدرت درپروسه انتخابات ممکن است ۔

تاریخ استبدادی کشور ما سراسر مملو از تبعیضات وبی عدالتی ها بوده که متاسفانه تبدیل به شخصیت دوم  ما شده٬ شخصیت اولی ما مانند همه انسانها سالم  است اما متاسفانه شخصیت دومی یعنی شخصیت تاریخی  ما نسل در نسل  همه سرخورده از بی عدالتی ها وعقده هاست٬این عقده ها ریشه در رواشناسی اجتماعی ٬تاریخی جامعه ما دارد که میتوان از آن بمثابه عامل بزرگ معضلات اجتماعی و مافیایی گری  های دولتی نام برد ۔

 بر مبنای همین عامل باکمال تاسف تاجایکه دیده و شنیده میشود حرکتهای عنکبوتی درعقب پرده های  تزویر وفریب جریان دارد که گویا انتخابات به بهانه های مختلف یا به تعویق افتد  ویا آنچنان تسلط غیرقانونی در میکانیزم تدویر آن ایجاد کنند که نتایج آن از قبل صد درصد تضمین شده ومعلوم باشد٬ متاسفانه شخص آقای کرزی بیشتر از دیگران  تحت این اتهامات قرار دارند زیرا ایشان نسبت بر دیگران از امکانات وسیع برخور دار بوده٬ وآن جمله معروف شان دردانشگاه حقوق  که گفتند که خواب ریس جمهورشدن را نمی دیدند اما اینبار دیگر رها نخواهند کرد شک وگمانه زنی های زیاد را ایجاد نموده که بنابر  بر سنتهای ظالمانه  و پشینه سیاه تاریخ سیاسی این کشور که گویا وقتی کسی  درافغانستان قدرت را تصاحب کرد دیگر رها نمیکند ٬  جناب ایشان هم متاسفانه از آن بد آموزیهای تاریخی بی نصیب نمانده و فکر های در سر دارند ۔

بلی ! متاسفانه هیچ رهبر در افغانستان بوجود نیامد که گفته باشد قدرت را دوست دارد وبخاطر آن مبارزه میکند ظاهراً همه از قدرت وامتیاز طلبی  بیزار اند اما همه بنام مردم وبه نمایندگی از مردم  یا دنبال قدرت اند ویا اگرقدرت راگرفتند دیگر رها نمیکنند٬متاسفانه این سنت سیاه واین بینش غیرانسانی میراث شوم یست که از قرنها بدیسو  باقی مانده ٬ ومردم  بخصوص از آقای کرزی انتظار دارند تا این سنت ها شکسته شود نه اینکه خود تداوم بخش آن باشند ٬ گرچه ازنظرشخصیتی آقای کرزی مردعاطفی  است ٬ و عاطفی بودن هم صفت بدنیست٬ اما متاسفانه صرف عاطفی بودن  یک رهبر آن هم در شرایط  کنونی کافی نیست ٬برعکس عاطفی بودن ایشان نقطه ضعف های زیاد را هم سبب  گردیده ٬ ایشان عملاً دردوران ریاست جمهوری خویش ثابت نمودند که هیچگاه یک رهبر خوب برای افغانستان نبودند ونیستند وگواه روشن هم کارنامه شش ساله حکومت وانتخاب کابینه بیگاره٬ نهایت ضعیف وحتی فاسد ایشان  است ۔

 ازمدت شش سال که ایشان در راس اهرم  قدرت قرار دارند متاسفانه

حتی یک مورد یک حرف قاطع ٬و یا یک عمل جدی که  درزندگی مردم تغیر بارز و مثبت ایجاد کرده باشد دیده نمیشود جز اینکه روزتا روز درهمه عرصه ها گراف دست آورد های مثبت حکومت ایشان سیر نزولی داشته و برعکس گراف ٬ بی امنیتی چورچپاول دارایی عامه فساد اداری٬ رشوت ستانی ٬ بی عدالتی  ودوزدی درحال افزایش است ٬ وهمچنان  ناکامی مطلق ایشان درمبارزه با تروریزم ومواد مخدر٬که محور اصلی تمام معضلات کنونی کشور را تشکیل میدهد مانند آفتاب روشن است ٬ ضعف اراده وعدم اعتماد به نفس ٬ زیر پا نمودن قانون اساسی ٬ عدم موجودیت سرحد ممنوعه دربازی های سیاسی ایشان ٬ عدم روشن بودن استقامت وظیفوی درجهت تحقق نظم وایجاد دسپلین که لازمه سیتم واداره دولت است ٬عدم داشتن استراتیژی نظامی سیاسی درمقابل کشور های منطقه وبخصوص پاکستان که بمثابه عامل اساسی تمامی بدبختی های موجود افغانستان عمل میکند ٬ از جمله نقایص وضعف هایست که حتی فلسفه وجودی دولت شما را تحت سوال قرار میدهد زیرا با وجود حمایت جهانی از دولت شما بازهم   بنابر عکس عملها و موضع گیریهای ضعیف وغیره کارشناسانه درمسایل حاد سیاسی نظامی ابتکار عمل  وتوازن قدرت دردست پاکستان است و پاکستان باوجود که خود مرکز تربیه وصدور تروریزم هست ذیرکانه جنگ با تروریزم را در افغانستان گرم  وشعله ور نگداشته  ۔

 آقای کرزی ! مردم از شما حساب دهی میخواهند نه از مشرف شما اگر واقعاً به دیموکراسی باور دارید باید بدانید که همین دیموکراسی روزی یخن شما را خواهد گرفت  و از کار کرد های شما خواهد پرسید ۔

اما  نمی دانم  شما و کابینه شما چه حق بالای مردم دارید  که ندانمکاری ها واستفاده جوی های  شما را  همیشه باید تحمل اما اگرکوشش نماید که ازانتخابات به مثابه نمایش مضحک برای مشروعیت بخشیدن به عمر حکومت بیکاره وابقا قدرت سیاسی خویش استفاده کنید این  خطا بزرگ و محاسبه شده ازجانب شما خواهد بود که با اینکار شما در جهت ابقای عدم قانونیت پذیری  وفرهنگ شوم عقب ماندگی پشگام خواید شد که گناه یست نابخشودنی ٬ پس بگذارید حداقل دراین قرن بیست ویک مردم از  انتخابات آزاد بهرمند گردند زیرا این بهره مندی با سرنوشت وآینده این ملت گره خواهد خورد واولین پیامد مثبت آن این خواهد بود که نقش وحضور سیاسی و اجتماعی مردم واحساس خود باوری شان را بیدار خواهد ساخت ٬ ودرک رسیدن بقدرت از طریق مبارزه سیاسی در اذعان مردم زنده خواهد گردید٬ این حق فرهنگ همزستی مسالمت آمیز بین ملیتها را به ارمغان میاورد وناگفته نماند که  امتیاز رسیدن به چنین یک شرایط را مردم با دادن ملیونها شهید ومعیوب  بدست آورده اند وهرگز چنین تصور درذهن شما خطور نکندکه گویا شما موسس شرایط خودودیموکراسی  در افغانستان هستید که این نهایت جور وبی عدالتی درحق ملت خواهد بود که بیشتر از سی سال بخاطر بهتر زیستن مبارزه کرده اند  و خون داده اند ۔

آقای کرزی هنگامیکه ملت سرخورده ونا امید شود دیگر نه شما ونه گروپ کاری تان هیچکدام باقی نخواهید ماند این را از من بپذیرند!  این نه شعار سیاسی بلکه  حکم زمان  ونیاز تنوع وتکامل پذیری جامعه است که نمیشود درمقابل آن مقاومت نمود ۔

اماهرقدرانتخابات به موقع وعادلانه مبتنی برقانون اساسی وحضورمستقیم مردم در صحنه وپای صندوقهای ری دهی انجام شود به همان اندازه تحولات جدید واکثراً مفید درزندگی سیاسی واجتماعی مردم وجامعه رونما گردیده ٬ انگیزه ها و احساسیت ها رشد میکنند ٬گراف رقابتها درجهت سازندگی بلند میرود٬وازسوی دگر دگرگونی ودیگر طلبیها که لازمه زندگی اجتماعی  وحرکت بسوی ترقی٬ دیموکراسی  وپشرفت است زمینه ها را وسیع تر وکاربردی تر میسازد ٬چنانچه تحرکات وقانون پذیری ها بگونه خود بخودی حرکت های سیاسی ٬افراد واحزاب را به چالشهای عمیق دررقابت های سالم  وقانونی میکشاند ٬ وبمثابه دینامیزم قوی درجهت نهادینه شدن دیالوگ های سیاسی بجای فرهنگ جنگ وزورگوی  خواهد بود٬ وبدین گونه احزاب بسوی سیاسی شدن  وپذیریش همدیگر  کشانده شده جامعه قدم به قدم تکوین اجتماعی سیاسی و رشد فکری خویش را بدست میاورد  ٬پس اگر میخواهید واقعاً خدمت به مردم وکشور تان کنید٬ بگذارید که مردم واقعاً  خود تصمیم گیرند ٬ بگذارید تامردم بیاموزند که چگونه خوب وبدشان را  خود انتخاب کنند٬ بگذارید مردم یاد بیگرند و بدانند که درتعین سرنوشت خود وجامعه شان نقش اساسی دارند٬ بگذارید مردم از الینه گی وخود بیگانگی بیرون شوند و قدرت وجودی شان را درک کنند که درآن صورت صبح امید ونوای گرم ز ندگی بهتر٬ وتفکر دیمکراسی در روح و روان مردم ما  شگوفا خواهد شد واین عین شگوفایی جامعه وکشور ما خواهد بود.

حرفی برای گفتن

ما اکثراً عادت کرده ایم اگر کوچکترین اشتباه و نقص به کارمندان دولت ببینیم درباره آن میزها دایر میکنیم و مقالات زیاد مینویسیم این حق ما و همه مردم است که انتقاد نمائیم نواقص، کمبودیها را آشکار و بدون پرده برملاسازیم تا از یک طرف مسئولین زیادتر متوجه شوند و در رفع آن بکوشند. انتقاد برای اصلاح و عبرت دیگران امر ضروری است اما مشکل دولت موجود این است که نمی تواند دست آورد های خود را انعکاس دهد ورنه اینطور نیست، اما این نوشته اینطور تعبیر نشود که این دولت نواقص و کمبودی ندارد به یقین که دارد در دنیا معمول است اگر وزیر یا مقام عالی رتبه از دولت یا خود کنار می رود یا عوض آن شخص دیگری مقرر می شود از دولت طوری دفاع می کند مانند دوره زمامداری خود برای وی وطن مطرح است نه چوکی و مقام.

اما در افغانستان برعکس است کسانیکه در پست های عالی قرار دارند تا وقتیکه در مقام خویش قرار دارند از خوب و بد دولت به دفاع قرار دارند هیچ انتقاد نمی کنند و نه میپذیرند در محافل و مجالس آنقدر دولت را تعریف و توصیف می کنند که انسان به حیرت می رود، اما وقتیکه از همان وظیفه سبکدوش شد دولت و حکومت را بیکاره بی کفایت معرفی می کنند چنان دولت را انتقاد می کنند که گویا دولت هیچ کاری را انجام نداده درحقیقت همچو شخصیت ها به نرخ روز نان می خرند راستی اصل موضوع را فراموش نکنم چند وقت پیش  در مراسم 8 ثور که تمام مسئولین دولتی مقامات عالی رتبه، وکلای ولسی جرگه و مشرانوجرگه، نماینده گان کشورهای خارجی و ... حضور داشتند مراسم بصورت خوب پیش میرفت اما گروهی سه نفری طالبان به محفل حمله ور گردیده و اشتراک کننده گان را به شمول رئیس جمهور، وزیر دفاع، وزیر امور داخله و رئیس عمومی امنیت ملی را از ساحه فراری ساخته و پیروز گردید، در محفلی که تمام نیروهای کشوری به خصوص وزیر دفاع، داخله و رئیس عمومی امنیت حضور داشتند، فردا در رادیو و تلویزیون این حمله را بزدلانه خطاب نموده و ناکام خواند، وزیران دفاع و داخله و رئیس عمومی امنیت ملی کنفرانس خبری داده اند گاهی یکی دیگر از خود را تعریف و گاهی اداره یکی را بی کفایت گفتند. و در این واخر لوی خارنوال از پستش برکنار گردید، در اوایل وظیفه وی یکی از تعریف کننده گان متعهدان دولت بوده وی میگفت: رئیس جمهوری از همه پلان من (جهاد) حمایت می کند اما وقتی که برکنار گردید وی رئیس جمهور را یکی از ناکامی هایش خواند و میگفت که رئیس جمهور در بعضی از پروگرام های دخالت نموده و مانع میشد و وی میگوید که اسناد ها دارد، حرفها دارد تا بی کفایتی دولت را عیان سازد. پس واقعیت چیست؟

مروری بر.......

دوستان خوب است کمی در مورد وضعیت مردم(قوم) هزاره بی اندیشیم.

مناطق هزاره جات یکی از فقیرترین و محروم‌ترین مناطق افغانستان است. که در کوهستانات مناطق مرکزی قرار دارد. که در آن یک قومی به نام هزاره ها زندگی می کنند، این قوم در طول تاریخ با نام و نشان خاص می باشند. فرهنگ دوست، اهل معارف اجتماعی، مهربان، کاشف، متحد و عادل. که علما، تاریخدانان، نویسندگان مردان بزرگی دارند. ولی فقر و محرومیت شان از این است که: اولاً مناطق کوهستانی و خشک است ثانیاً در دوران حاکمان افغانستان ( که به نوع خود جباران) بودند ظلم می کردند و این مردم حق و حقوقی را نمی دادند.

در دوران جهاد و مقاومت علیه رژیم سرخ شوری وقت سهم فعال داشته، همچنان در بیرون راندن گروه تروریستی طالبان که توسط  گروه استخباراتی پاکستان تشکیل شده بود نیز نقش بارز داشت. بعداً برای آوردن صلح و امنیت برای مردم و آرامی کشور  نقش عمده داشته و در تاریخ ۹/۱۰/۲۰۰۴ انتبخابات ریاست جمهوری که جناب آقای حامد کرزی انتخاب شد دارای یک معاون رئیس و تعداد وزیر است. که با آن هم قابل قبول یک قومی چون هزاره نیست. این قوم در راه کسب تعلیم و تربیه بطور  گستره سیع وتلاش می ورزند.

اما در  مناطق هزاره جات در سال‌های اخیر، خشکسالی شدید و شرایط سخت را در بر گرفته است. دسترسی به مراکز صحی و مرگ و میر کودکان و مادران در این مناطق از همه نقاط دیگر این کشور بدتر است. زنان و دختران هزاره برای دسترسی به آموزش و مراقبت صحی با مشکلات خاصی‌ روبرو هستند. دلایل اصلی که خانواده‌ها دختران را در خانه نگه می‌دارند عبارتند از: فاصله زیاد بین مکاتب، کمبود معلم زن، سطح نسبتا بالای فقر که باعث می‌شود کودکان را برای کار بیرون از خانه بفرستند.

با تحمل نمودن این همه مشکلات در این سال  گروهی اغتشاش گر (بنام کوچی) که طی فرمان عبدالرحمن غدار بالای سر این مردم اضرایل گشته به این مناطق حمله ور باعث خرابی و به آتش کشیدن وسیع خانه‌ها، مزارع  و اموال ساکنین (هزاره ها) منجر شد، و بنا به گزارش‌ها دست کم(25-30) نفر کشته شدند و هزاران نفر دیگر به دلایلی از مناطق شان مهاجر شدن و تعدادی هم نسبت به نبود جای مناسب و صحی در معرض بیماری‌ها قرار گرفتند. تا موقعی که یکی پس از دیگر رهبران این مردم‌  از مقامات انتقاد کرده و دولت را به نارسایی و ضعف محکوم و حتی باعث اعتصاب غذائی یکی از رهبران (حاجی محمد محقق) شد و تظاهرات مردمی را هم درپی داشت.

در قانون اساسی افغانستان: حقوق مدنی و سیاسی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، محو همه اشکال تبعیض نژادی و قومی تبعیض بر اساس قومیت را منع کرده‌اند. با آنهم در دستگاه های حکومتی و دولتی افغانستان تبعیض وجود دارد.

افغانستان یک کشور امضا کننده تعهد بین‌المللی حقوق بشر، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، حقوق محو همه اشکال تبعیض نژادی است. این تعهد ممنوعیت فوری تبعیض علیه اقلیت‌ها در تأمین حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میباشند حق آب و غذا، حق آموزش، حق برخورداری از بالاترین سطح صحی، حق مشارکت ملی در حیات فرهنگی الزام‌آور کرده است. نه تنها از بالاترین سطح آن برخوردار نیست بلکه از سطوح پایین هم محروم میباشند. گزارش ها حاوی از آن است که مقامات دولتی افغانستان در اجرای این تعهدات بین‌المللی و بن کوتاهی می­کنند.

در بیان خود از برنامه انکشاف ملی یاد آوری می شوند که شامل ( تامین امنیت، حکومت داری، حاکمیت قانون، تحقق عدالت اجتماعی، حقوق بشر، انکشاف اقتصادی و اجتماعی) ولی هیچ یک بصورت عادلانه اجرا و تأمین نمی گردد فقط به زبان است که میگویند از عمل خدا داند.

چنانچه در بعضی مناطق (مناطق جنوبی و جنوب شرقی) بازسازی بصورت وسیعی جریان دارد. ولی مناطق هزاره جات که یکی از مناطق نیازمند به این بازسازی و نوسازی است هیچ خبری از بازسازی و نوسازی نیست. در مناطق که خیلی هم ناآرامی وجود دارد و در روز چندین حمله گروه طالبان و انتحار صورت می گیرد. عدالت اجتماعی تأمین میگردد اما در مناطق هزاره جات که یکی از مناطق امن کشور بوده هیچ خبر از برنامه بازسازی خبری نیست، اگر بهانه دولت امنیت باشد درمناطق هزاره جات امنیت بطور کامل برقرار است. آنرا باشد چون بقول آنها مناطق دور دست است همین کابل پایتخت را مشاهده کنیم که در آن عدالت اجتماعی واقعی برقرار است. مثلاً مناطق از اکثریت گرا دیگر اقوام  زندگی دارند از انرژی برق و بعضی جاها از آب استفاده می کنند. ولی در منطقه هزاره نشین دشت برچی (غرب کابل) از این نعمت ها محروم است، و آن مردم منتظر عدالتی است، که رئیس جمهور وعده داده است. این است صداقت مردم ما که درمورد عهد و پیمانی را که به دولت بسته است به پای آن ایستاده است. و دست به هیچ گونه خشونتی نزده است.

به این میگن یک رئیس جمهور

معمولاً همه میدانند که یک رئیس جمهوری چگونه شخص باشد. اگر از همه بپرسید برای شما جواب خواهند داد (لطفل، بزرگسال، زن و مرد، بی سواد با سواد)

رئیس جمهوری یک گانه شخصیت ملی می باشد، که تنها برای یک قوم و نهاد نیست بلکه برای همه ملت می باشد. (رهبری یک کشور می باشد) و نظر وی برای همه ملت یکسان و قضاوت اش عادلانه میباشد، طوری که همه می دانند وقتی کسی که به ریاست جمهوری کاندید می نماید، حرف از عدالت، برابری و برادری می زند. و باید هم به آن عمل نماید. خوشبختانه در خیلی از کشور ها رئیس جمهوری آن کشور چنین عمل می نماید. در کشور های پیشرفته اگر به یکی از فرقه های آسیب برسد، مهاجر و متضرر گردد رئیس جمهوری آن کشور متأثر می شود و همدردی خود را اعلان می کند.

ولی در افغانستان رئیس جمهوری ما حامد کرزی چنین نیست، عدالت یگانه شعار وی بود اما عدالت در وی وجود ندارد، چون عدالت و قضاوت وی یک طرفانه می باشد. در افغانستان بالای یک قوم (قوم هزاره) در بهسود اول و دوم و دایمرداد تجاهم صورت گرفت آنان  را از خانه و کاشانه شان مهاجر ساخته خانه های شان را به آتش کشیدنددر این حادثه ناگوار به تعداد 15 الی 20 نفر را به شهادت رسانیده که تعداد زن و اطفال نیز شامل شهدا میباشد ولی رئیس جمهوری بدون کدام اعتنا هیج عکس العمل و همدردی نشان نداده است.

وی بر اثر فشار از طرف رهبران قوم هزاره بخصوص معاون دوم ریاست جمهوری در این اخیر یک اطلاعیه و فرمان صادر نموده که آنهم نسبتاً یک طرفانه می باشد. پس از این رئیس جمهوری چه توقع باید داشته باشد.

 

در اخیر از خوانندگان محترم خواهش دارم که خود قضاوت نموده و نظریات خویش را برایم ارسال نماید.

چگونه نظامی در افغانستان پایداری است

     طوریکه دیده میشود افغانها خود قادر به تشکیل یک نظام سیاسی نیستند، پس باید یک فرم و الگوی نظام سازی و حکومت داری را از جهان معاصر کاپی کنند اگر نظام اسلامی را پیاده میکنند یکی از کشور های اسلامی را منحیث الگو و نمونه انتخاب نمایند و اگر نظام سوسیالستی میخواهند فکر کنند نظیر آن در کدام گوشه دنیاست و اگر به تیپ سرمایه داری علاقمند اند در آنصورت هم به یک نمونه نیازمند اند و اگر افغانستان با سائر کشورها قابل مقایسه نباشد پس باید مطابق واقیعت های موجود در جامعه یک قاعده را درجهت تشکیل یک نظام بپذیرند خواه این فرم بر بنائی احزاب باشد و یا اقوام و لااقل برای هریک از واقیعت موجودیت آن در جامعه حق قایل شوند. متاسفانه هرکس بر منبر و ستیژ راه میابد خود را واقیعت همه جهان هستی و سزاوار همه شایستگی ها و امتیازات روی زمین می پندارد. و همیشه بر رویا ها و تصورات که در بیرون واقیعت ندارد تکیه میکند. مسائل قومی، زبانی و سمتی را زیاد دامن می زنند و از آنها استفاده شخصی که نهایت زیان بار است میکنند. اگر گستاخی نشود به گوشه از این واقیعت اشاره مینمایم، متاسفانه در افغانستان قوم گرائی و زبان پرستی بیشتر از میهن دوستی و وطن دوستی در فکر و اندیشه روشنفکران تاریک دل خارج از کشور ریشه  دوانده و انسان گاهی ناگزیر با دل نا خواسته وارد چنین مباحث میشود. و امید این بحث دور از تبعیض بوده خالی از خیر نباشد.

صاحب نظران و تئوری پردازان سیاست افغانستان در این اواخر با تقلید از اظهارات نماینده ملل متحد در افغانستان به نواقص و کمبودات جلسه بن اشاره میکنند، که گویا حین برگذاری جلسه بن با طالب ها مشوره صورت نگرفت و چرا جبهه شمال دوباره باهمان قوت وارد کابل شد و غیره. واقیعت این است که قبل از امضاء موافقت نامه بن طرح عدم دخول جبهه متحد به کابل طور درست و دقیق سنجیده شده بود و هم مشارکت طالبان رده پائین من حیث نیروی نظامی در حکومت قبول شده بود.

ادامه مطلب ...