سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

سیاسی - خبری و تحلیلی آرمان آزادی

انسانها آزاد است، ولی همیشه در زنجنیر

به یاد مادر

مادرم دیده به سویت نگران است هنوز 

                                 

                       غم نا دیدن تو بار گران است هنوز 

 

آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو 

 

              نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز

قابل توجه علما

اى صاحب فتوى ما زتو پرکارتریم 

 

                                 با اینهمه مستى ز تو هشیارتریم 

 

 --------------------------------------------------------------------- 

 

 

تو خون کسان خورى ومن خون رزان 

 

انصاف بده کدام خونخوارتــریــم 

شیخ

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر  

 

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست  

 

  

گفتم: یافت می نشود, گشته ایم ما   

گفت : آنکه یافت می نشود آنم آرزوست 

 

 

«مولوی»

یک دل

یک روز مغرب محو مشرق می شود 

عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود 

 

شرط می بندم که فردای نه خیلی دو و دیر 

مهربان حاکم کل مناطق می شود 

در آغوش مادر

داد معشوقه به عاشـق پیغام * که کــند مــــادر تو با مــن جــنگ

هر کـجا ببیـــندم از دور کـــند * چــهره پرچــیـن و جـبین پر آژنــگ

با نـــگاه غضــب آلـــوده زنــــد * بـــر دل نازک مــن تــــیر خـــدنگ

از در خــــانه مـــرا طــرد کـــند * همچو سـنگ از دهــن قلماسنگ

مادر سـنگ دلـت تا زنده است * شهد در کام من و توست شرنگ

نشــوم یک دل و یک رنگ تو را * تا نســـازی دل او از خـــــون رنـگ

گر تو خواهی به وصالم برسی * باید این سـاعت بی خوف و درنگ

روی و سینه ی تنـــگش بدری * دل بـرون آری از آن سینه ی تــنگ

گرم و خونین به منـش باز آری * تا بـــــرد ز آیــنـه ی قـــلبم زنــــگ

عاشــــق بی خرد نا هـــنــجار * نه بَل آن فاسق بی عصمت و ننگ

حــــرمت مـــادری از یاد بــــبرد * مســـت از بـــاده و دیــوانه ز بنگ،

رفـــت و مــادر را افکند به خاک * سیـــنه بــدرید و دل آورد به چــنگ

قصد سر منزل معـــشوقه نمود * دل مـادر به کَفـَــــش چون نارنـــگ

از قضــــا خورد دم در به زمـــین * و انـــدکی رنــــجه شــد او را آرنگ

آن دل گرم که جان داشت هنوز * اوفـــــتاد از کــــف آن بی فـــرهنگ

از زمین چو باز برخاســـت،نـمود * پــــی برداشــــــتن دل، آهـــنـــگ

دیـــــد کز آن دل آغشته به خون * آید آهســــته بــــرون این آهنگ:

آه دست پسرم یافت خراش! * وای پـای پسرم خورد به سنگ!

  

The image “http://tinypic.info/files/lnax88lsejxwyjh0qzz3.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.